Skip to main content

چطور انرژی روانی خود را حفظ کنیم؟

اکتبر 16, 2025
مریم نیکوبخت

نویسنده: مریم نیکوبخت/روانشناس

در دنیای پرسرعت و پرتحرک امروز، بسیاری از ما دچار نوعی خستگی مزمن ذهنی هستیم. حتی وقتی خوابیده‌ایم، ذهن‌مان درگیر است. این خستگی ناشی از کار زیاد نیست، بلکه از مصرف بی‌هدف انرژی روانی است. یعنی انرژی ذهنی خود را صرف فکرها، آدم‌ها و موقعیت‌هایی می‌کنیم که بازدهی یا معنا ندارند. حفظ انرژی روانی یعنی هنر استفاده آگاهانه از ذهن. یعنی یاد بگیریم چه چیزهایی ذهن‌مان را تخلیه می‌کنند، چه چیزهایی آن را شارژ می‌کنند و چطور بین این دو تعادل برقرار کنیم.

روایت نرگس: خستگی از تصمیم‌های کوچک

نرگس هر روز با ذهنی سنگین بیدار می‌شد. انتخاب لباس، آماده کردن صبحانه، پاسخ دادن به پیام‌ها، تصمیم برای رفتن به باشگاه یا نه — همه‌ی این انتخاب‌ها او را قبل از ظهر خسته می‌کردند. تا عصر هیچ انگیزه‌ای برای کارهای مهم‌تر نداشت. نرگس تصور می‌کرد باید «قوی‌تر» شود، اما حقیقت این بود که انرژی روانی‌اش صرف تصمیم‌هایی می‌شد که ارزش آن را نداشتند. وقتی شروع کرد شب قبل لباس و برنامه‌ی روز بعدش را آماده کند، ناگهان احساس آرامش و تمرکز بیشتری داشت. او فهمید که ساده‌سازی زندگی یعنی حفظ انرژی ذهن.

روایت سیاوش: ذهن همیشه درگیر

سیاوش از آن دسته آدم‌هایی بود که همیشه در فکر آینده زندگی می‌کردند. اگر کاری را تمام می‌کرد، بلافاصله به مرحله‌ی بعد فکر می‌کرد. ذهنش مثل مرورگری بود با ۲۰ تب باز. هیچ‌وقت احساس آرامش نداشت. حتی در تعطیلات هم ذهنش روی حالت “کار” می‌ماند. وقتی یاد گرفت کارها را یادداشت کند و بینشان فاصله‌ی ذهنی بگذارد  مثلاً بعد از پایان هر پروژه چند دقیقه تنفس و خاموشی فکری داشته باشد متوجه شد انرژی‌اش سریع‌تر بازمی‌گردد. او فهمید ذهن برای شارژ شدن باید «خاموشی آگاهانه» را تجربه کند.

روایت مهتاب: خستگی از ارتباطات بی‌پایان

مهتاب بیشتر وقتش را در شبکه‌های اجتماعی می‌گذراند. هر بار که اسکرول می‌کرد، احساس می‌کرد از دیگران عقب است. ذهنش پر از مقایسه و نگرانی شد. شب‌ها با خستگی روانی می‌خوابید و صبح با اضطراب بیدار می‌شد. وقتی تصمیم گرفت تنها صبح و شب پیام‌هایش را چک کند، متوجه شد که ذهنش سبک‌تر است و تمرکز بیشتری دارد. او فهمید که حفظ انرژی روانی یعنی مراقبت از ورودی‌های ذهن. چون ذهن هم مثل بدن، غذای سالم یا ناسالم دریافت می‌کند.

تصمیم‌گیری‌های بی‌پایان

روان‌شناسان به این پدیده می‌گویند خستگی تصمیم (Decision Fatigue) هر تصمیم کوچک، بخشی از منابع ذهنی را مصرف می‌کند. حتی انتخاب چیزهایی مثل لباس یا غذای روزانه. وقتی تصمیم‌ها زیاد می‌شوند، ذهن فرسوده و ناتوان از انتخاب‌های مهم‌تر می‌گردد. برای حفظ انرژی روانی، باید بخشی از تصمیم‌ها را خودکار کرد. مثلاً انتخاب لباس ثابت برای محیط کار، یا برنامه‌ی غذایی تکرارشونده. این کارها شاید ساده به نظر برسند، اما ذهن را از بار تصمیم‌گیری‌های ریز آزاد می‌کنند.

افکار ناتمام و نگرانی‌های مداوم

مغز انسان به‌طور طبیعی تمایل دارد کارهای ناتمام را باز نگه دارد — پدیده‌ای که در روان‌شناسی به آن اثر زیگارنیک (Zeigarnik Effect) می‌گویند. ذهن به‌صورت ناخودآگاه سعی می‌کند این کارها را به یاد بیاورد تا کاملشان کند، اما همین «باز بودن ذهنی» انرژی زیادی می‌گیرد. نوشتن کارها، بستن حلقه‌های ناتمام و تعیین زمان مشخص برای فکر کردن، ذهن را سبک می‌کند. وقتی افکار از سرت بیرون و روی کاغذ می‌آیند، ذهنت دیگر مجبور نیست آن‌ها را دائماً مرور کند.

مقایسه با دیگران

مقایسه‌ی مداوم یکی از بزرگ‌ترین قاتلان انرژی روانی است. هر بار که خودت را با دیگری می‌سنجی، ذهن درگیر احساس ناکافی بودن می‌شود. این چرخه‌ی مقایسه و سرزنش، انرژی و عزت‌نفس را هم‌زمان کاهش می‌دهد. مغز در حالت مقایسه، از بخش منطقی فاصله گرفته و به بخش هیجانی (آمیگدال) سوئیچ می‌کند. جایی که اضطراب و ترس فعال می‌شوند. راه‌حل؟ تمرکز بر مسیر شخصی خودت، نه نتیجه‌ی دیگران.

روابط تخلیه‌کننده

برخی روابط از بیرون عادی‌اند، اما از درون ذهن را خسته می‌کنند. گفتگوهای پر از شکایت، افراد کنترل‌گر یا کسانی که مدام انرژی منفی منتقل می‌کنند. مرز عاطفی سالم یعنی بتوانی با احترام «نه» بگویی، بدون احساس گناه. روان‌شناسانی مانند دکتر هنری کلاود می‌گویند: نداشتن مرز، یکی از رایج‌ترین دلایل فرسودگی روانی در روابط انسانی است.

۱. مدیریت توجه. تمرکز بر آنچه در کنترل توست

توجه منبع اصلی ذهن است. هر جا توجهت را می‌فرستی، همان‌جا انرژی‌ات می‌رود. اگر مدام به چیزهایی فکر کنی که در کنترلت نیستند رفتار دیگران، آینده، گذشته عملاً انرژی‌ات را در مسیر بی‌نتیجه‌ای خرج می‌کنی. الگوی «دایره نفوذ و دایره نگرانی» از استفان کاوی به‌خوبی این اصل را توضیح می‌دهد: انرژی‌ات را روی دایره نفوذ بگذار یعنی چیزهایی که واقعاً می‌توانی تغییر دهی. این تمرکز آگاهانه باعث کاهش اضطراب و افزایش حس کنترل درونی می‌شود.

۲. ساده‌سازی زندگی روزمره

سادگی یعنی احترام به ذهن. وقتی محیط، تصمیم‌ها و برنامه‌هایت پیچیده می‌شوند، مغز درگیر مدیریت دائمی می‌شود. سادگی یعنی کم کردن محرک‌ها، مرتب نگه داشتن فضا و داشتن برنامه‌ی مشخص. برای مثال، وقتی محیط کاری‌ات تمیز و خلوت است، ذهن تو هم خلوت‌تر فکر می‌کند. سادگی، نوعی مراقبت از ذهن است، نه نشانه‌ی بی‌نظمی یا تنبلی.

۳. ایجاد وقفه‌های ذهنی

ذهن برای بازدهی بالا به توقف نیاز دارد. اما بیشتر ما تا مرز فرسودگی کار می‌کنیم. در حالی‌که حتی چند دقیقه سکوت یا تنفس عمیق در میان کارها می‌تواند سیستم عصبی را از حالت استرس به حالت آرامش بازگرداندپژوهش‌ها نشان می‌دهد افرادی که در طول روز استراحت‌های کوتاه و آگاهانه دارند، تمرکز و خلاقیت بالاتری نشان می‌دهند. وقفه‌های ذهنی، باتری روان را دوباره شارژ می‌کنند.

۴. مراقبت از ورودی‌های ذهنی

ذهن مثل یک باغ است. اگر در آن بذر نگرانی و اخبار منفی بکاری، نمی‌توانی انتظار آرامش داشته باشی. فیلتر کردن اطلاعات، یعنی تصمیم بگیری چه چیزی وارد ذهنت شود. برای مثال، صبح خود را با چک‌کردن خبرهای منفی آغاز نکن. به جای آن، با موسیقی آرام، یادداشت روزانه یا تنفس شروع کن. همین انتخاب ساده می‌تواند کیفیت کل روزت را تغییر دهد.

۵. تمرین ذهن‌آگاهی و حضور در لحظه

تمرین ذهن‌آگاهی (Mindfulness) یعنی توجه به لحظه‌ی اکنون، بدون قضاوت. این تمرین به مغز کمک می‌کند از حالت استرس (در آینده یا گذشته بودن) به حالت آرامش (در اکنون بودن) برگردد. پژوهش‌های روان‌شناسانی مانند جان کابات‌زین و الیسا براون نشان داده است که تمرین روزانه‌ی ذهن‌آگاهی، میزان اضطراب را کاهش داده و توان تنظیم هیجان را بالا می‌برد. تنها ۱۰ دقیقه در روز تمرکز بر تنفس، می‌تواند انرژی روانی را تجدید کند.

  • احساس خستگی ذهنی حتی بعد از خواب کافی
  • کاهش تمرکز و حافظه
  • تحریک‌پذیری و حساسیت بالا
  • بی‌میلی نسبت به کارها یا روابط
  • نیاز مکرر به فرارهای ذهنی (مثل شبکه‌های اجتماعی یا پرخوری)
  • این نشانه‌ها یعنی ذهن تو در حال تلاش برای بازیابی است، اما فرصتش را پیدا نمی‌کند.

خواب باکیفیت

خواب خوب تنها استراحت بدن نیست، بلکه بازسازی ذهن است. در مرحله‌ی خواب عمیق، مغز داده‌های روز را پردازش و احساسات را متعادل می‌کند. کمبود خواب باعث تضعیف تمرکز، کنترل هیجان و تصمیم‌گیری می‌شود. ساختن روتین خواب، قطع استفاده از موبایل قبل از خواب و کاهش نور مصنوعی، ذهن را برای استراحت واقعی آماده می‌کند.

ارتباط با آدم‌های امن

بودن در کنار افرادی که احساس درک، آرامش و پذیرش می‌دهند، نوعی تنظیم طبیعی سیستم عصبی است. روابط امن باعث کاهش کورتیزول (هورمون استرس) و افزایش اکسی‌توسین (هورمون پیوند) می‌شوند. بنابراین، گفت‌وگو با یک دوست همدل، در واقع نوعی تغذیه‌ی روانی است.

معنا و هدف

انرژی روانی زمانی پایدار می‌ماند که در مسیر معنا جریان پیدا کند. انسان زمانی فرسوده می‌شود که نمی‌داند چرا تلاش می‌کند. معنا جهت می‌دهد، تصمیم‌ها را ساده‌تر و انگیزه را ماندگارتر می‌کند. وقتی بدانی «چرا»، تحمل هر «چگونه‌ای» آسان‌تر می‌شود. این جمله از ویکتور فرانکل، روان‌شناس اتریشی، خلاصه‌ی فلسفه‌ی معنا‌محور بودن در زندگی است.

ذهن تو مثل یک باتری ظریف است پرقدرت اما محدود. هر بار که آن را صرف نگرانی، مقایسه یا تصمیم‌های بی‌پایان می‌کنی، بخشی از انرژی‌اش تخلیه می‌شود. حفظ انرژی روانی یعنی انتخاب آگاهانه‌ی مسیرهای مصرف انرژی:

  • تمرکز بر دایره‌ی نفوذ، نه نگرانی
  • ساده‌سازی زندگی و محیط
  • وقفه‌های آگاهانه برای ذهن
  • مراقبت از ورودی‌های ذهنی
  • و تغذیه‌ی روان از معنا، خواب و ارتباط امن

اگر یاد بگیری چطور این باتری را شارژ نگه داری، حتی در شلوغ‌ترین روزها آرام‌تر، متمرکزتر و مؤثرتر خواهی بود — چون به‌جای جنگیدن با ذهن، یاد گرفته‌ای از آن مراقبت کنی.