Skip to main content

رابرت ترایورس

اکتبر 6, 2025
ام‌البنی (مژگان) خیرخواه

نویسنده: ام‌البنی (مژگان) خیرخواه/زیست‌شناس و روانشناس

 ورزشکار و آسیب

حمید یک دونده‌ی حرفه‌ای است. زانویش مدت‌هاست درد می‌کند، اما مدام به خودش می‌گوید: «این فقط یک خستگی موقتی است.» او برای ادامه‌ی مسابقات نیاز دارد باور کند که بدنش سالم است، حتی اگر واقعیت چیز دیگری باشد.

رابطه‌ی عاطفی

سارا در رابطه‌ای پر از بی‌احترامی و بی‌اعتمادی زندگی می‌کند. با وجود نشانه‌های آشکار، او به خودش می‌گوید: «او واقعاً دوستم دارد، فقط بلد نیست نشان بدهد.» این باور نادرست، به او کمک می‌کند موقتاً با اضطراب جدایی مواجه نشود.

مدیر و تصمیم اشتباه

یک مدیر سرمایه‌گذاری در پروژه‌ای پرریسک شکست خورده است. به‌جای پذیرش اشتباه، با اطمینان می‌گوید: «بازار غیرمنطقی بود.» او به خودش دروغ می‌گوید تا تصویر «مدیر موفق و هوشمند» در ذهنش آسیب نبیند. این نمونه‌ها همان چیزی است که رابرت ترایورس در نظریه‌ی خودفریبی توضیح می‌دهد: انسان‌ها برای اینکه بتوانند دیگران را بهتر فریب دهند یا برای حفظ انسجام روانی خود، ابتدا باید واقعیت را از خودشان پنهان کنند.

رابرت لودلو ترایورس (Robert L. Trivers) در سال ۱۹۴۳ در واشنگتن دی.سی. به دنیا آمد. او در ابتدا در رشته‌ی ریاضیات و علوم طبیعی تحصیل کرد، اما خیلی زود مسیرش را به سوی زیست‌شناسی و تکامل تغییر داد. دلیل اصلی این تغییر، علاقه‌مندی عمیق او به فهمیدن منطق پنهان در پس رفتارهای انسانی و حیوانی بود.

ترایورس تحصیلات دانشگاهی خود را در هاروارد ادامه داد و خیلی زود به یکی از چهره‌های برجسته در زیست‌شناسی تکاملی بدل شد. آثار اولیه‌اش در دهه‌ی ۱۹۷۰، مباحث بنیادی تازه‌ای وارد این رشته کردند که امروزه جزء کلاسیک‌ها محسوب می‌شوند. مقالات او در آن دوره چنان نوآورانه بودند که به گفته‌ی بسیاری از دانشمندان، تکامل اجتماعی را متحول کردند.

  • نظریه‌ی سرمایه‌گذاری والدین که مربوط به سال 1972 است و به انگلیسی به آن Parental Investment  Theoryتوضیح می‌دهد چرا در گونه‌های مختلف، تفاوت‌های جنسیتی در رفتار تولیدمثلی شکل می‌گیرد.
  • نظریه‌ی تضاد والد-فرزند که مربوط به سال 1974 است و Parent-Offspring Conflict نشان می‌دهد چگونه منافع والدین و فرزندان همیشه هم‌سو نیست.
  • نظریه‌ی نوع‌دوستی متقابل یاReciprocal Altruism  که مربوط به سال 1971 است و توضیحی تکاملی برای همکاری میان افراد غیرخویشاوند.
  • نظریه‌ی خودفریبی یا Self-Deception که در سال 1985 مطرح شد و بعدتر در کتابی استدلال می‌کند که انسان‌ها برای فریب بهتر دیگران، ابتدا باید واقعیت را از خودشان پنهان کنند.

سبک علمی

ترایورس همواره به‌عنوان دانشمندی جسور، خلاق و گاهی جنجالی شناخته می‌شود. او در نظریه‌پردازی مرزهای سنتی را شکست و هم در زیست‌شناسی و هم در روان‌شناسی اجتماعی تأثیر گذاشت.

ترایورس در مقاله‌ی کلاسیک خود در سال ۱۹۷۲، مفهوم سرمایه‌گذاری والدین را وارد ادبیات تکاملی کرد. منظور از سرمایه‌گذاری والدین، هرگونه انرژی، زمان، یا منابعی است که یک والد برای پرورش فرزند صرف می‌کند؛ به‌گونه‌ای که احتمال بقای او را بالا ببرد، اما توان والد برای سرمایه‌گذاری روی فرزندان دیگر یا فعالیت‌های دیگر کاهش یابد.

پیام اصلی نظریه

هرچه سرمایه‌گذاری والد بیشتر باشد، انتخاب‌های جفت‌گیری آن والد سخت‌گیرانه‌تر و گزینشی‌تر خواهد بود. در گونه‌هایی که ماده سرمایه‌گذاری بیشتری دارد (مثل بارداری، شیردهی، مراقبت از نوزاد)، معمولاً ماده‌ها در انتخاب شریک دقت بیشتری نشان می‌دهند، در حالی که نرها به رقابت برای دسترسی به ماده‌ها گرایش پیدا می‌کنند.

پیوند با روان‌شناسی

  • این نظریه تأثیر مستقیمی بر روان‌شناسی تکاملی و روان‌شناسی روابط گذاشته است:
  • توضیح می‌دهد چرا تفاوت‌های جنسیتی در ترجیحات جفت‌گیری (مثل تمایل مردان به نشانه‌های باروری و زنان به نشانه‌های منابع و تعهد) شکل می‌گیرد.
  • پژوهش‌های دیوید باس (David Buss) و همکارانش بر پایه همین نظریه نشان داد که الگوهای انتخاب شریک در انسان نیز قابل پیش‌بینی و توضیح هستند.
  • در روان‌شناسی بالینی، این نظریه به ما کمک می‌کند برخی تعارض‌های عاطفی و زناشویی را بهتر بفهمیم: مثلاً اختلاف درباره داشتن فرزند یا میزان انرژی صرف‌شده برای بچه‌ها.

نمونه انسانی

در زندگی روزمره می‌بینیم که مادری که سال‌ها برای تربیت فرزند وقت گذاشته، در انتخاب شریک زندگیِ بعدی (مثلاً پس از طلاق) بسیار حساس‌تر است. این حساسیت ریشه در همان اصل تکاملی سرمایه‌گذاری والدین دارد: منابع محدود باید جایی صرف شود که بیشترین بازگشت را برای بقا و موفقیت داشته باشد.

ایده اصلی

ترایورس در سال ۱۹۷1 مقاله‌ای منتشر کرد که نقطه‌ی عطفی در زیست‌شناسی تکاملی بود. او توضیح داد که همکاری میان افراد غیرخویشاوند نیز می‌تواند از نظر تکاملی پایدار بماند، به شرطی که «کمک امروز» در آینده با «کمک متقابل» جبران شود. این الگو با عنوان نوع‌دوستی متقابل شناخته می‌شود.

مکانیزم‌های پایه

  1. یادآوری و شناخت افراد: برای اینکه نوع‌دوستی متقابل شکل بگیرد، فرد باید بداند قبلاً چه کسی به او کمک کرده است.
  2. تمایل به جبران: همکاری باید دوطرفه باشد؛ اگر فرد همیشه فقط دریافت‌کننده باشد، سیستم فرو می‌پاشد.
  3. تنبیه خیانتکاران: اگر کسی به‌طور مکرر از دیگران بهره‌برداری کند، از چرخه همکاری کنار گذاشته می‌شود.

پیوند با روان‌شناسی

این نظریه یکی از پایه‌های روان‌شناسی اجتماعی مدرن است:

  • توضیح می‌دهد چرا انسان‌ها تمایل دارند لطف‌های دیگران را جبران کنند (پدیده‌ی قاعده‌ی مقابله به مثل در روان‌شناسی اجتماعی).
  • نشان می‌دهد احساس گناه یا شرم می‌تواند ابزار تکاملی برای جلوگیری از نقض این قاعده باشد.
  • حتی مفهوم اعتماد و شکل‌گیری شبکه‌های اجتماعی انسانی، در پرتو این نظریه بهتر فهمیده می‌شود.

نمونه انسانی

تصور کنید در محل کار، همکار شما در پروژه‌ای سخت به شما کمک می‌کند. حتی اگر قراردادی وجود نداشته باشد، به احتمال زیاد شما هم در آینده تلاش می‌کنید به او کمک کنید. این احساس الزام، ریشه در همان الگوی تکاملی دارد که ترایورس توصیف کرد.

اهمیت

نظریه‌ی نوع‌دوستی متقابل پلی میان زیست‌شناسی تکاملی و علوم اجتماعی ایجاد کرد و راه را برای پژوهش‌هایی درباره‌ی اعتماد، همکاری، و حتی رفتارهای اخلاقی باز کرد.

ایده اصلی

در سال ۱۹۷۴، ترایورس نظریه‌ای ارائه داد که نشان داد رابطه‌ی والدین و فرزندان همیشه هم‌سو و بی‌تنش نیست. او استدلال کرد:

  • والدین منابعی محدود (زمان، انرژی، غذا، مراقبت) در اختیار دارند.
  • والدین تمایل دارند این منابع را میان همه‌ی فرزندان فعلی و احتمالی آینده به شکلی متعادل تقسیم کنند.
  • اما هر فرزند از دید تکاملی، بیشترین سود را زمانی می‌برد که سهم بیشتری از منابع والد را به خود جذب کند حتی اگر به ضرر خواهر و برادرانش تمام شود.

این تضاد منافع، زمینه‌ی بالقوه‌ای برای کشمکش میان والد و فرزند ایجاد می‌کند.

جلوه‌های انسانی

دوران شیرخوارگی:

کودک تمایل دارد مدت طولانی‌تری شیر بخورد، اما مادر از دید تکاملی ممکن است بخواهد زودتر انرژی را صرف فرزند بعدی کند.

دوران نوجوانی:

نوجوان به استقلال بیشتر نیاز دارد، اما والدین به دلایل حمایتی یا حفاظتی مقاومت می‌کنند.

انتخاب‌های آینده:

 والد ممکن است به فرزند توصیه‌ای بدهد که به «خیر جمعی خانواده» بیفزاید، اما فرزند ترجیح دهد راهی را برود که به نفع شخصی خودش است.

پیوند با روان‌شناسی

این نظریه مبنای مهمی در روان‌شناسی رشد و روابط خانوادگی است:

  • توضیح می‌دهد چرا بخشی از تنش‌های میان نوجوانان و والدین اجتناب‌ناپذیر است.
  • به ما کمک می‌کند تعارض‌های خانوادگی را نه صرفاً نشانه‌ی «بد بودن رابطه»، بلکه بخشی از منطق تکاملی تعامل‌ها درک کنیم.
  • در روان‌درمانی خانواده، آگاهی از این تضاد می‌تواند به والدین و فرزندان کمک کند تا انتظارات واقع‌بینانه‌تری داشته باشند.

نمونه انسانی

نوجوانی که می‌خواهد تا نیمه‌شب بیرون بماند، در حالی‌که والدینش می‌خواهند او زودتر به خانه برگردد، نمونه‌ی روزمره‌ای از تضاد والد–فرزند است: هر دو طرف از دید خود منطقی عمل می‌کنند، اما منافعشان دقیقاً هم‌پوشان نیست.

ایده اصلی

ترایورس در مقاله‌ای در سال ۱۹۸۵ و بعدها در کتاب مهمش با عنوان The Folly of Fools در سال ۲۰۱۱ توضیح داد که خودفریبی صرفاً یک خطای روانی نیست، بلکه ابزاری تکاملی است. او استدلال کرد: «برای اینکه بتوانیم دیگران را متقاعد کنیم، ابتدا باید خودمان داستانی را باور کنیم حتی اگر نادرست باشد. به این ترتیب دروغ ما باورپذیرتر می‌شود، چون نشانه‌های فریب (مانند اضطراب یا لکنت) کمتر ظاهر می‌شوند.

کتاب رابرت ترایورس The folly of fools

نادیده‌گرفتن اطلاعات ناسازگار:

 نشنیدن یا ندیدن شواهدی که حقیقت را تهدید می‌کنند.

بازسازی حافظه:

 تغییر در یادآوری گذشته برای هماهنگ کردن آن با تصویر دلخواه.

روایت‌سازی درونی:

خلق داستان‌هایی که با ارزش‌ها و رفتارهای ما هم‌خوان‌تر به‌نظر برسند.

پیوند با روان‌شناسی

  • در روان‌شناسی فردی، خودفریبی توضیح می‌دهد چرا گاهی افراد با آگاهی از خطا، بازهم مسیر اشتباه را ادامه می‌دهند.
  • در روابط عاطفی، نشان می‌دهد چرا انسان‌ها نشانه‌های آشکار بی‌احترامی یا خیانت را نادیده می‌گیرند.
  • در روان‌شناسی اجتماعی، این نظریه با مفهوم «ناهمخوانی شناختی» فستینگر ارتباط پیدا می‌کند: خودفریبی را می‌توان یکی از راه‌های کاهش آن تنش دانست.

نمونه انسانی

فردی که شکست مالی بزرگی خورده اما مدام به خود می‌گوید: «من قربانی شرایط استثنایی بازار شدم» در حالی‌که اشتباهات مدیریتی خودش نقش پررنگی داشته است. این خودفریبی به او کمک می‌کند تصویر مثبت از خود را حفظ کند حتی به قیمت دور شدن از واقعیت.

اهمیت نظریه

ترایورس با این دیدگاه مرز تازه‌ای گشود: خودفریبی صرفاً ضعف روانی نیست، بلکه می‌تواند مزیتی تکاملی داشته باشد. این نگاه باعث شد بحث‌های عمیقی میان زیست‌شناسان، روان‌شناسان و فیلسوفان درباره‌ی ماهیت حقیقت و فریب در انسان شکل بگیرد.

چهار نظریه‌ی بزرگ ترایورس فقط چارچوب‌های علمی نیستند، بلکه درک آن‌ها به ما کمک می‌کند روابط انسانی و تصمیم‌های روزمره را بهتر بفهمیم:

در روان‌شناسی خانواده و زوج‌درمانی، توضیح می‌دهد چرا والدین گاهی درباره داشتن فرزند یا میزان صرف انرژی برای او اختلاف دارند. همچنین درک می‌کنیم چرا در روابط عاطفی، معیارهای انتخاب شریک میان زنان و مردان تفاوت دارد.

🔹 نوع‌دوستی متقابل

در روان‌شناسی اجتماعی، اساس شکل‌گیری اعتماد، دوستی‌ها و همکاری‌های کاری را توضیح می‌دهد. بسیاری از قواعد اخلاقی روزمره، مثل «لطف دیگران را جبران کن»، ریشه در این اصل تکاملی دارند.

🔹 تضاد والد–فرزند

در روان‌شناسی رشد، این نظریه کمک می‌کند بفهمیم چرا بخشی از تعارض‌های میان نوجوانان و والدین طبیعی است. والدین می‌توانند با این نگاه، انتظارات واقع‌بینانه‌تری داشته باشند و تعارض را کمتر به «شکست در تربیت» نسبت دهند.

🔹 خودفریبی

در روان‌شناسی فردی و مشاوره، شناخت این مکانیسم به افراد کمک می‌کند تشخیص دهند کجا به‌جای رویارویی با حقیقت، روایت‌های آرامش‌بخش ساخته‌اند. همین آگاهی می‌تواند گام نخست برای تغییر باشد.

✦ جایگاه علمی و نقدها

ترایورس را بسیاری «یکی از بانفوذترین زیست‌شناسان تکاملی قرن بیستم» می‌دانند. مجله‌ی Time او را در فهرست صد متفکر برتر علمی معرفی کرد.

  • نظریه‌های او الهام‌بخش پژوهش‌های فراوانی در روان‌شناسی تکاملی، علوم اجتماعی و حتی اقتصاد رفتاری بوده است.
  • منتقدان گاهی استدلال می‌کنند که نظریه‌های او بیش از حد بر «تبیین تکاملی» تکیه دارند و خطر ساده‌سازی پیچیدگی‌های روان‌شناختی وجود دارد. بااین‌حال شواهد تجربی گسترده نشان می‌دهند چارچوب‌های او قدرت پیش‌بینی بالایی دارند.

رابرت ترایورس با نظریه‌هایش درباره‌ی سرمایه‌گذاری والدین، نوع‌دوستی متقابل، تضاد والد–فرزند و خودفریبی، چشم‌انداز تازه‌ای در فهم رفتارهای انسانی و حیوانی گشود. او نشان داد که بسیاری از رفتارهایی که در نگاه اول «اخلاقی» یا «غیرمنطقی» به نظر می‌رسند، ریشه در منطق تکاملی دارند.

از روابط عاطفی گرفته تا تعارض‌های خانوادگی، از همکاری‌های اجتماعی تا نحوه‌ی مواجهه ما با حقیقت، آثار ترایورس چارچوبی فراهم می‌کنند که هم روان‌شناسی و هم زیست‌شناسی اجتماعی را به هم پیوند می‌دهد. با وجود نقدهایی درباره‌ی ساده‌سازی یا زیاده‌روی در تبیین تکاملی، جایگاه او در تاریخ علم تثبیت شده است. بسیاری از پژوهش‌های معاصر در روان‌شناسی تکاملی، اقتصاد رفتاری و علوم اجتماعی مستقیم یا غیرمستقیم بر شانه‌های او ایستاده‌اند.

ترایورس فقط یک نظریه‌پرداز برجسته نبود؛ شخصیت او نیز همیشه مورد توجه بوده است. او سال‌ها در جامائیکا زندگی کرد و بخشی از پژوهش‌هایش را در آنجا ادامه داد. به‌خاطر لحن بی‌پرده و گاهی جنجالی‌اش، در دنیای دانشگاهی شخصیتی بحث‌برانگیز به شمار می‌رفت. علاوه بر کار علمی، به مسائل اجتماعی و سیاسی هم علاقه داشت و از بیان دیدگاه‌هایش در حوزه‌های عمومی پرهیز نمی‌کرد. کتاب The Folly of Fools که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد نه‌فقط یک اثر علمی، بلکه بازتابی از نگاه فلسفی او به ماهیت حقیقت، فریب و خودفریبی در تاریخ بشر است.

این وجوه انسانی نشان می‌دهد که ترایورس تنها یک دانشمند پشت میز پژوهش نبود، بلکه زندگی شخصی‌اش نیز آمیخته با همان جسارت و نگاه انتقادی بود که در نظریه‌های علمی‌اش دیده می‌شود.